اومدم باز

 

سلام به همه دوستای خوبم.
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
از همتون بابت غیبت 4 ماه عذر میخوام.هم کارم رو عوض کردم و هم کامپیورم خراب بود که خدا رو شکر درست شد.
توی این 4 ماه برای من اتفاق های خوبی افتاد که امیدوارم  برای شما هم اینطوری بوده باشه.
امیدوارم توی این چند وقت از هفت ویژگی قدرت مشیت الهی که بنای سازندگی خدای مهربون هست نهایت استفاده رو برده باشید.
خلاقیت * عشق * مهربونی * زیبایی * گسترش * فراوانی بی کران * پذیرش
با اینکه بهار تموم شد ولی بابت تمام جشنهایی که بهتون تبریک نگفتم الان تبریک میگم .سال نو مبارک.جشن تیرگان هم مبارک.
جشن پهلوانی ارش کمانگیرکسی که موقع نشون دادن مرز ایران خداوند بزرگ به بازوانش قدرتی وصف ناشدنی داد،مبارک. جشن سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت بزرگی چون اب که ارزشش در گرمای سوزنده تابستون به اوج خودش میرسه،مبارک.

اگر نتوانی ناملایمات کوچک را تحمل کنی، نمی توانی کارهای بزرگ انجام دهی

 

بارها نوشتم براي به دست آوردن هر چيز بايد بهاش رو پرداخت كرد. براي به دست آوردن موفقيت هم بايد بهاي اون رو پرداخت كرد. اين قانون رو يه جورايي همه ميدونيم ولي اشتباه از اونجا شروع مي شه كه اين جمله كلي رو با يكي از نتايج اون كه به دست آوردن چيزهايي مادي در قبال پول هست، يكي ميكنيم. يعني فكر ميكنيم براي به دست آوردن هر چيز بايد پول داشت و كلاً هر چيزي با پول قابل دسترسي هست و اين طرز تفكر نتيجه ايي جز شكست و محروميت نداره .
جمله بالا رو شايد بشه اينجوري تعبير كرد كه براي رسيدن به موفقيت بايد تحمل شكست رو داشت.
شكست هميشه به خاطر عدم تلاش يا بد بودن نيست گاهي به خاطر عدم تكامل در لحظه وقوعش هست.
دو تا از ويژگي هاي قدرت مشيت الهي عبارتند از گسترش و خلاقيت. همونجوري كه قبلاً براتون درباره گسترش نوشتم انسان در هر لحظه نسبت به لحظه بعد ناقص است و نسبت به لحظه گذشته كامل و اين ويژگي گسترش هست. در اينجا انساني كه از خلاقيت خودش استفاده ميكنه از اين تكامل لحظه به لظه نهايت استفاده رو ميكنه و انساني كه از خلاقيتش استفاده نميكنه با نقصهاي لحظات گذشتش زندگي ميكنه.
دانشمندان بزرگ بارها و بارها در آزمايشاتشون شكست خوردن ولي هر بار بعد از پي بردن به اشتباهاتشون كه به دليل عدم آگاهي بود، با رفع اونها، اشتباهات رو ديگه تكرار نكردن تا در نهايت آزمايشاتشون بدون اشتباه شد و اين يعني پيروزي و يك كار بزرگ.
پس بهاي هر چيز فقط پول نيست. گاهي ايستادگي، پشتكار و اميد به آينده پيروز بهايي كه ما بايد بپردازيم و بايد تحملمون رو افزايش بديم و اين كار هم مطمئناً انرژي گير هست.

 

 

از وقتي شاغل شدم كم وقت ميكنم كه بنويسم البته اين توجيح خوبي براي ننوشتن نيست و به همين دليل عذر خواهي ميكنم.
امروز بعد از مدتها با دست پر برگشتم.
متني رو ديروز ميخوندم كه در اون چندين جمله زيبا و پر از مغز رو مسلسل وار پشت سر هم آورده بود كه شايد در باره ي هر يك از اين جملات ميشه يك كتاب پربار و ماندگار نوشت.
اين جملات در واقع نتيجه هاييست از 7 قانون قدرت مشيت الهي كه در نوشته هاي قبلي به معرفيشون پرداختم .از نوشتن تمام اين جملات به يكباره خودداري ميكنم چون همونطور كه گفت اين جملات در خودشون دنيايي مفهوم دارن كه از تك تكتون خواهش ميكنم درباره ي اين مفاهيم به دقت فكر و انديشه كنيد و به سادگي ازشون نگذريد . البته سعي ميكنم از همون 7 قانون به اين جملات برسم و خوشحال ميشم شما هم در نظراتتون به ارتقا بار معرفتي و انساني بقيه خوانندگان كمك كنيد.

خردمند از اشتباهات دیگران و نادان از اشتباهات خود پند می گیرند.

لازم هست من يكبار ديگه اون 7 ويژگي رو كه دكتر وين داير در كتابش نام برده بنويسم.
خلاقيت عشق مهرباني زيبايي گسترش فرواني بي كران - پذيرش

به محض ديدن كلمه خلاقيت ياد چي ميفتين؟ من كه به ياد كلماتي مثل عقل، هوش، خرد، منطق و كلماتي از اين قبيل ميفتم. خردمند به چه كسي ميگن؟ به نظر من شخصي كه از خرد و منطق و عقل و هوش و عشق همزمان استفاده كنه خردمند هست. چنين شخصي مطمئناً سعي مي كنه از حداقل امكانات حداكثر استفاده رو بكنه تا بتونه به كساني كه دوستشون داره بيشترين خير رو برسونه.
حالا ببينيد آيا جمله ي فوق نتيجه ايي از ويژگيهاي قدرت مشيت الهي هست يا نه؟
انجام ندادن اشتباهات ديگران حداقل حسني كه داره اينه كه از خسارتهاي مادي و روحي مي تونيد جلوگيري كنيد.

 خوشبختي شما آرزوي هميشگيه منه.

 

لذت از زندگی به زبان حافظ

 

جز آستان توام در جهان پناهي نيست
سر مرا به جز اين در حواه گاهي نيست
 

هر آنكه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد

به جان دوست كه غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف كارساز كنيد

تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار
كه رحم اگر نكند مدعي، خدا بكند

هرگه كه دل به عشق دهي خوش دمي بود
در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست

هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست

پيوند عمر بسته به موييست هوش دار
غمخوار خويش باش غم روزگار چيست

پنج روزي كه در اين مرحله مهلت داري
خوش بياساي زماني كه زمان اين همه نيست

درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد
نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد

دمي با غم به سر بردن جهان يكسر نمي ارزد
به مي بفروش اين دلق ما كزين بهتر نمي ارزد

غم دنياي دني چند خوري باده بخواه
حيف باشد دل دانا كه مشوش باشد

زمان خوشدلي درياب و در ياب
كه دايم در صدف گوهر نباشد

غنيمت دان و مي خور در گلستان
كه گل تا هفته ي ديگر نباشد

اي دل ار عشرت امروز به فردا فكني
مايه ي نقد بقا را كه ضمان خواهد شد

بر سر آنم كه گر ز دست برايد
دست به كاري زنم كه غصه سر آيد

مكن ز غصه شكايت كه در طريق طلب
به راحتي نرسيد آنكه زحمتي نكشيد

 

پسر بچه ایی خیر اندیش و بخشنده

 

در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند و چون فكر ميكرد كه اين پسرك فقط به فكر بستني خوردن است و به چيز ديگري فكر نمي كند با بی‌حوصلگى گفت : ٣٥ سنت
پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت:
براى من یک بستنی بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورت‌حساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود !

 خيلي قشنگه ياد بگيريم بخشش رو از اون پسر و واي به روزي كه از روي ظاهر آدمها قضاوت كنيم.

خوشبختي شما آرزوي هميشگيه منه

   

خدا دوستمون داره، باور کنیم

 

داستاني خوندم در مورد گفتگوي قلبي انساني با خدا كه در اون انسان از خدا خواسته بود تا خداوند چند راهكار كوتاه به انسانها جهت پيشرفت و آرامش درونيشون ارائه كنه. در داستان نوشته بود.

"
خداوند گفت:
بياموزند  كه آنها نمي  توانند كسي را وادار كنند  كه عاشقشان
 باشد
 همه كاري كه مي توانند بكنند اينست كه اجازه دهند كه خودشان دوست
  داشته شوند.
 بياموزند كه درست نيست كه خودشان را با ديگران مقايسه كنند
 بياموزند كه فقط چند ثانيه طول مي كشد تا زخم هاي عميقي در قلب
 آنان كه دوستشان داريم ايجاد  كنيم
 اما سالها طول مي كشد تا اين زخمها را التيام بخشيم
 بياموزند كه ثروتمند كسي نيست كه بيشترين ها را دارد
 كسي است كه به كمترين ها نياز دارد
 بياموزند كه انسانهايي هستند كه آنها را دوست دارند
 فقط  نمي دانند كه چگونه احساساتشان را نشان دهند
 بياموزند كه دو نفر مي توانند با هم به  يك نقطه نگاه كنند  اما آن را
 متفاوت ببينند
 بياموزند كه كافي نيست كه فقط آنها ديگران را ببخشند
 بلكه آنها بايد خود را نيز ببخشند
 من با خضوع گفتم :راز شما به خاطر  اين گفتگو متشكرم
 آيا چيز ديگري هست كه دوست داريد فرزندانتان بدانند؟
 خداوند لبخند زد و گفت
فقط اينكه بدانند من اينجا هستم هميشه

"

خداوند هميشه با ماست

 

هاردم سوخته

 

سلام.خوبین؟

الان دارم از محل کارم آپ میکنم.۱ دقیقه بیشتر وقت ندارم.دلم براتون تنگ شده بود گفتم حالتون رو بپرسم.

موفق باشین.

گو شمع میارید در این جمع که امشب ×× در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

 

خدایا سپاسگزارم

 

یکی از خواننده هایی  که کارهاش رو دوست دارم داریوش هست، بعضیها معتقدن کارهای ایشون غمگینه که در مورد اکثر اثرهاشون من این نقد رو نمی پذیرم ، بگذریم هدفم نقد کارهای ایشون نیست میخوام به یکی از کارهای قدیمی داریوش اشاره کنم که در اون شاعر در مورد پیر مرد ضعیف و شکسته ایی حرف میزنه که داشته خدا رو شکر میکرده...  . بذارید این قسمت شعر رو براتون بنویسم.

"
. . .
دستان هوا میکرد و میگفت
شکرت ای بار تعالی
شاکر ز چه ایی؟ گفتمش ای پیر
گفتا: میدهد اندر بهشت عزت ما را
. . .
"

بعضی از ما ها چون عادت کردیم فقط ضعفها و نداشته های ظاهریمون رو ببینیم همیشه در حال گله گذاری از شانس وخدا و زمین و زمان هستیم غافل از این که اونچه رو که احتیاج داشتیم تا یه انسان کامل بشیم، خدا بهمون بخشیده. در رشته ریاضی درسی داریم به نام " تحقیق در عملیات " تمام مباحث این درس به طور کلی برمیگرده به این که جوری برنامه ریزی کنیم تا در زندگی از حداقل امکانات حداکثر استفاده رو ببریم.

به جای افسوس نداشته ها فکر استفاده بهینه از داشته باشیم و یادمون نره که یکی از 7 ویژگی قدرت مشیت الهی که قبلآ بارها نوشتم خلاقیت هست، ازش استفاده کنیم و همیشه شاکر خداوند به خاطر داشته هامون و قدرت رسیدن  به نداشته هامون باشیم.

  

شاد بودن سخت نیست.

 

چند وقت پیش داشتم برای جمعی صحبت میکردم و میگفتم خداوند ابزار خوشبخت کردن دیگران رو در وجود هر انسان قرار داده و اون هم خرد هست بقیه ابزارها یعنی دست و پا و حواس پنج گانه و پول و... ابزارهای جانبی هستن یا بهتر بگم عامل به حرکت در اومدن این ابزار ها همون اندیشه و خرد پاک هست که بوسیله اون میتونیم دیگر چیزهایی رو که در اختیار داریم برای افزایش دانش و پیدا کردن راههایی برای خوشبختی انسان به خدمت بگیریم که البته واضح هست که یک راه بیشتر نداره و اون هم راه راستی و درستی هست.

راه خوشبخت کردن دیگران سخت نیست گاه گداری یه لبخند رضایت بخش گاهی یه دست نوازش و گاهی تکون سر به معنی تاید و ......

گاهی هم این عکسهای زیبا

 

 

انسان به دنبال کمال

 

ما ادمها هممون یه ویژگی ذاتی داریم و اونم اینه که به دنبال کمالیم در هر چیزی و هر کاری بهترینش رو دوست داریم.
ویژگی خوبیه اما این ویژگی به تنهایی باعث نمیشه تا ما به کمال برسیم. چند بار دیگه هم نوشتم برای رسیدن به هر چیزی باید چند تا کار انجام بدیم : 1- بهای اون هدف رو باید بپردازیم. 2- از پیش ،از نظر روحی خودمون رو به اون هدف رسونده باشیم . 3- حداکثر استفاده رو از حداقل امکانات بکنیم. و ...
اینا رو نوشتم تا بگم با محکوم کردن این و اون ، شرایط و اضاع  و .... به هدف نمیرسیم.

نابرده رنج گنج میسر نمیشود     مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی ×× کایام گل و یاسمن و عید صیام است

گاهی سرمون رو در برف کنیم!

 

احتمالآ این ضرب المثل رو شنیدین که میگن " سرش رو مثل کبک کرده تو برف" .کبک این کار رو میکنه تا اطرافش رو نبینه و با این کار یه جورایی با ندیدن به خودش آرامش میده.
چه خوبه ما آدمها هم گاهی برای حفظ آرامش روحی و سلامت جسم سرمون رو مثل کبک در برف کنیم تا با فرصتی که بدست میاریم بتونیم تصمیم خوب و موثری رو بگیریم. اشتباه نکنین منظورم ترسیدن نیست منظورم عدم داوری و گرفتن  تصمیم نادرست هست که فقط در آرامش قابل تحقق هست.
یه چیز دیگه هم هست، آدمها دوست دارن چیزهای زیادی رو بدونن ، ببینن ، گوش بدن و .... که شاید خیلی از این جیزها نه تنها به دردشون نمی خوره بلکه باعث تشویش ذهنشون هم میشه و این عامل مشکلات زیادی میشه.
آرامش روحی وسیله ایست برای جمع شدن نیروهای پاک و قدرتمند خدایی در دل انسان و فراهم کردن این آرامش برای انسان در دستان خود اوست و بستگی به انتخاب او در تفسیر اتفاقات دور و برش  داره که گاهگداری میتونه مثل کبک با ندیدن و نشنیدن بعضی چیزها در تفسیر اتفاقات مهربونتر و منصف تر باشه.

چیزهایی که در این وبلاگ مینویسم در جهت خوشبختی شما عزیزان ( که آرزوی همیشگیه منه ) هست.

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

 

 

 تا کی به تمنای وصال تو یگانه                       اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد بسر آید شب هجران تو یا نه؟               ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
                             جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعه ی عابد و زاهد                  دیدم همه را پیش رخت ،راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه،عابد                گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
                                   یعنی که تو ا میطلبم خانه به خانه

هر در که زنم،صاحب آن خانه تویی،تو            هر جا که روم،پرتو کاشانه ،تویی ،ريالتو
در میکده و دیر که جانانه تویی،تو                  مقصود من از کعبه و بتخانه تویی،تو
                                   مقصود تویی،کعبه و بتخانه بهانه

بلبل به چمن زان گل رخسار ،نشان دید              پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف،صفت روی تو در پیر و جوان دید                  یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
                               دیوانه منم ، من،که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد، راه تو پوید                            دیوانه ،برون از همه آیین تو جوید
 تا غنچه ی بشکفته ی این باغ که بوید؟               هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
                                  بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

بیچاره "بهائی" که دلش زار غم توست              هر چند که عاصی است،ز خیل و خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست                  تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
                             یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

برگزیده از کتاب فارسی و آیین نگارش۳و۴

 

کتاب "روح و آرامش درون"

 

همون جور که خوانندگان این وبلاگ میدونن ،مطالب این وبلاگ بیشتر مربوط به انرژی و نیروی درونی و قدرت روح و ایمان به قدرت مشیت الهی هست و معمولآ چیزهایی که نوشته میشه حاصل مطالعات بنده و دیگر نویسندگان این وبلاگ در این زمینه هاست .
امروز هم میخواستم براتون مطلبی رو از یک کتاب بنویسم اما ترجیح دادم که اون کتاب رو بهتون معرفی کنم تا با خوندن اون کتاب شاید  تحول بیشتری در شما به وجود بیاد.

کتاب " روح و آرامش درون "
تحلیلی در قلمرو ذهن و ضمیر
بهره گیری صحیح از قوانین روحی و بازتاب مثبت آن در زندگی
از :دکتر ژوزف مورفی
ترجمه ی :هوشیار رزم آزما
ناشر: سپنج
این کتاب شامل ده فصل با عناوین زیر میباشد.
فصل اول- روشنی باطن
فصل دوم- معجزه ی ادراک و شعور
فصل سوم- احیاء روح
فصل چهارم- صفا و آرامش روح
فصل پنجم- نظم حواس
فصل ششم- شفای روحی
فصل هفتم- دروازه ی شعور
فصل هشتم- تحول باطنی
فصل نهم- مرز آرزوها
فصل دهم- ادراک قوانین روح

البته لازم به ذکر است که در این کتاب نویسنده  توجه خاصی به قانون جذب و این ضرب المثل ایرانی که میگه:"خواستن توانستن است" داشته.
موضوع "خواستن توانستن است" رو در یکی از نوشته هام باز کردم.

خوشبختی شما عزیزان آرزوی همیشگیه منه.  


                             

                                     

 

               

 

 اسیر عشق شدن چاره ی خلاص من است     
                                  ضمیر عاقبت اندیش پیش بینان بین

 کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
                                  صفای همت پاکان و پاک دینان بین

 

آهنگ صدا وسیله ایی برای تشخیص

 

دوستانی که من رو میشناسن کم و بیش میدونن که من به روانشناسی علاقه دارم. دیشب داشتم در مورد روانشناسی اصوات فکر میکردم. مطمئنآ به افرادی بر خورد کردین که با شندین صداشون احساس آرامش میکنین حتی اگه در گفتگو با اونها چیزهایی رو بشنوین که براتون خوشایند نیست و بر عکس کسانی که با شنیدن صداشون احساس آرامشتون رو از دست میدین حتی اگه در مورد چیزهلی خوب با شما صحبت کنن.
البته تاثیر اصوات بر طبیعت توسط دانشمندان زیادی مورد تحقیق قرار گرفته و همگی  این تاثیر رو  که بستگی به صدا میتونه موثر یا ویرانگر باشه تایید میکنن. ( تاثیر موسیقی در رشد گیاهان ، موسیقی ملایم برای آرامش درونی، موسیقی های دلهره آور و وحشت زا .... )
من بیشتر می خوام در مورد صداهایی که مولدش حنجره و تارهای صوتی انسان هست بنویسم.
شنیدن واژه های یکسان از زبون افراد مختلف تاثیرهای مختلف در آدم میذاره ، این مطلب رو افراد نابینا تایید میکنن اما شما هم میتونید به طرق مختلف امتحان کنید. مثلآ: اگه در خانواده و فامیل نوزادی بالای 3 ، 4 ماه و کمتر از 1 سال دارین میتونین خیلی راحت متوجه بشین صدای پدر و مادر به خصوص صدای مادر بچه رو سریع جذب میکنه.
احساسات و اعتقادات درونی  آدمها بروی صداشون تاثیر میذاره.آدمهای مهربون از صدایی دلنشین برخوردارن ، در صدای افراد مضطرب و ضعیف معمولآ لرزش وجود داره، در صدای افراد افسرده معمولآ بریدگی و تاخیر وجود داره یا اگه بخوام بهتر بگم کلامشون از سرعت پایینی برخوردار هست، در صدای افراد خشن معمولآ خش وجود داره و ...
البته واضح هست که در جایی که شما از همه ی حواستون میتونین برای تشخیص شخصیت افراد استفاده کنید استفاده از یک عامل یعنی صوت به تنهایی اصلآ توصیه نمیشه. هدف اصلی من از نوشتن این مطالب این بود که بگم احساسات انسانها بر روی تارهای صوتیشون تاثیر میذاره و میتونه صداشون رو دوستداشتنی کنه یا برعکس.

براتون صدایی آرامش بخش و دلنشین آرزو میکنم.

 

جشن تیرگان مبارک

 

     باران آرامش بخش

امروز مطابق با تقویم ایرانیان باستان روز تیر از ماه تیر و در نتیجه یکی از جشن های بزرگ ایرانیان هست که در این روز ایرانیان به دور هم جمع میشدن و به نیاش خداوند برای نعمت باران و آب می پرداختن.

ایرانیان باستان که اغلب کشاورز و دامدار بودن دریکی از روزهای  آغازین و گرم تابستان به نیاش خداوند برای نعمت و بخشش بزرگ او یعنی آب و باران می پرداختن و در این روز به همین منظور به خیس کردن یکدیگر مشغول میشدن تا بدین وسیله با احساس خنکای آب بر جان خود بیش از پیش قدر این عنصر حیاتی زندگی را بدانند و به آن ارج بگذارن به همین دلیل به این جشن ،جشن آبریزان هم گفته میشد.
ایرانیان معتقد بودن خیس شدن در این روز براشون خوش یمن هست به همین دلیل حتی با اندکی آب هم که شده دوستان و عزیزانشون رو که  دوستشون داشتن خیس میکردن.

                                          جشن تیرگان بر همگی شاد باد.   

در ضمن یادتون باشه از طرف من کمی خودتون رو خیس کنید.

 

 بحث و گفتگو

 

چند روز پیش به وبلاگی سر زدم که نویسنده ی وبلاگ اداعای نقد منطقی بر موضوعی رو کرده بود و بعد از خوندن متنش موقعی که خواستم نویسنده رو متوجه اشتباهش کنم دیدم قسمت نظر خواهی رو فعال نکرده .
امروز تصمیم گرفتم در باره ی اصول بحث و گفتگوی منطقی چیزهایی بنویسم، خوبه که به این موارد دقت کنیم.

1- موضوعی رو که قرار مورد بحث قرار بدیم باید ارزش بحث رو داشته باشه.متاسفانه در ایران مردم فکهای گرمی دارن و حرف زدن رو  دوست دارن و براشون مهم نیست راجب چی با هم وارد بحث بشن به خاطر همین معمولآ درباره هر موضوع با ارزش و بی ارزشی مشغول به حرف زدن میشن.
2- نتیجه ی بحث و گفتگو باید برامون مهم باشه. متاسفانه عدم رعایت این مورد رو در قشر تحصیل کرده هم زیاد میبینیم. افراد وارد بحث میشن اما بدون نتیجه و به دلایل مختلف از ادامه ی اون منصرف میشن که در این صورت کاری جز اتلاف وقت صورت نگرفته.
3- در مواردی وارد بحث بشیم که اطلاعات خوبی در باره ی موضوع مورد بحث داشته باشیم. واقعآ باعث تاسف هست که اکثر ما ایرانیها در هر زمینه ایی خودمون رو علامه میدونیم.این خصوصیت بعضی ( اغلب ) از ما ایرانی ها نشون دهنده ی ضعف خرد و متاسفانه قوت منیت در ما هست.
4- با افرادی وارد بحث بشیم که اطلاعات مفیدتر و بیشتری از ما در مورد موضوع قابل بحث داشته باشن. مثال ریاضی  براتون میزنم : با استاد آنالیز در باره جبر وارد بحث نشین، با اینکه با سواد هست اما سوادش به درد موضوع مورد بحث نمیخوره.
5- در هنگام بحث همه ی فکرمون رسیدن به یک نتیجه ی منطقی و مورد قبول باشه نه به کرسی نشوندن حرف خودمون در نتیجه اگر در باره ی مطلبی از روی تعصب وارد بحث بشیم بدونیم که وقت و انرژیمون به هدر رفته و همین طور با افرادی بحث کنیم که  بدور از تعصب با عقل و منطق و وجدان وارد بحث میشن.
دروغ نگفتم اگه بگم در مورد شماره 5 میتونم یه کتاب بنویسم اما در اینجا فقط تیتر وار به اون اشاره کردم و فرصت تفکر و اندیشیدن رو به خود شما دادم.

  ***
 انسان در هر کاری باید به ارزش ها و هدف هایی والا که در جهت رضایت خداوند هست دست پیدا کند چون در غیر اینصورت  افسوس زمان از دست رفته را خواهد خورد و این میسر نیست جز در ایجاد ارتباط با مخلوقات خداوند که خودش و دیگر انسانها هم شامل آن میشوند پس لازم است که همواره از اصول انسانی و منطقی ارتباط با دیگران آگاه باشد.  

                 " خوشبختی در اندیشه ی والای انسان هست نه در جای دیگر "                 اشاپدمان

 

ما چی هستیم؟

 

گاهی فکر میکنم بعضی از ما آدمها برای رسیدن به خواستهامون که اکثرشون خواسته های فیزکی و جسمی هستن نه روحی و معنویی چقدر خودمون رو پیش هر کس و ناکسی پایین میاریم.آیا واقعآ ارزش انسانیت انسان به برتریهای فیزیکی و مادیش هست؟

البته تقصیری هم نداریم تا موقعی که انسان خودش رو محدود به جسمش و نیازهای اون میبینه توقعی هم نباید ازش  داشت.آیا ما واقعآ به این دنیا اومدیم تا فقط از لحاظ هیکل گنده شیم و در آسایش و لذت باشیم؟

من خوانندگی و موسیقی رو خیلی دوست دارم و یکی از سازهایی که خیلی باهاش حال میکنم کیبورد هست.چند وقت پیش تلویزیون بچه ی 10 ساله ی نابینایی رو نشون میداد که چقدر قشنگ با کیبورد کار میکرد و قشنگ تر از اون صداش بود،با دیدنش از دست خودم خیلی ناراحت شدم به خودم گفتم اگه من جای این بچه بودم ...... .

قربون خدا برم ،همه رو کامل می آفرینه اما امان از این بشر دو پا که گاهی با منیتش خودش رو نابود میکنه .

 منیت را دارای ۶ جز اصلی می دونن که عبارتند از:


۱- من با آنچه دارم شناخته می شوم.  
۲- من با آنچه انجام می دهم شناخته می شوم.  
۳- من همان کسی هستم که درباره ام می اندیشند.
۴- من از هر کسی جدا هستم.(جسمم مرا از دیگران جدا می کند.)
۵- من از همه ی آنچه در زندگی از دست می دهم جدا هستم.(فضای زندگیم جدا از
آرزوهایم قرار دارد.)
۶- من از خداوند جدا هستم. 

کلبه

 

باز یکی بود یکی نبود،یه عاشقی بود که یه روز
بهم میگفت دوستت داره،آخ که دوستت داره هنوز
دلم یه دیونه شده ،واست بی آزار هنوز
از دل دیونه نترس آخ که دوستت داره هنوز
شب که میشه به عشق تو غزل غزل صدا میشم
تراته خون قصه ی تموم عاشقا میشم
گفتی که با وفا بشم سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن آخ مگه میشه نازنین
حال پریشون منو ندیدیو بیا ببین
شب که میشه به عشق تو غزل غزل صدا میشم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا میشم. 

شعارهای قشنگ

 

دوباره موقع انتخابات شد که بازار ایده ها و حرف های قشنگ گرم بشه تا به این وسیله مردم برای ۴ سال دیگه در امیدی از نظر من واهی غرق بشن.
امیدوارم هرکی که میشه قلبش واقعآ برای ایران و ایرانی بتپه.

... یکی پرسید اگه آخرش نشه !؟ حتی این خیال زشت رو نمیخوام...

 

دو تا از خواننده های دیگه ایی که صداشون رو دوست دارم ( چون صداشون گرمه و با احساس میخونن ) کامران و هومن هستن. توی یکی از کارهاشون به نام " نمره بیست " می خونن
" ...
یکی پرسید اگه آخرش نشه؟
حتی این خیال زشت رو نمی خوام.
... "

این بار تفسیر نمیکنم فقط همینقدر مینویسم که خیلی از مواقع عدم موفقیت ما در کارهامون اینه که خودمون رو از قبل شکست خورده میدونیم و اکثر اوقات در رسیدن به هدفمون به دلیل عدم اعتماد به خودمون و خدا نا امید هستیم و دائما با خودمون تکرار میکنیم اگه آخرش نشد چی؟
تا زمانی که به جای تمرکز به روی هدفمون به فکر آینده ایی نیومده هستیم ،محکومیم به شکست.  

غزلی از غزلیات زیبا

 

 سحر چو خسرو خاور علم بر کوهساران زد 
                                                         به دست مرحمت یارم در امیدواران زد
چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردومن چیست 
                                                                        برآمد خنده ای خوش بر غرور کامکاران زد
نگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاست
                                                                  گره بگشود از ابرو و بر دلهای یاران زد
من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست
                                                                   که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد
کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری
                                                     کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد
خیال شهسواری پخت و شد ناگه دل مسکین 
                                                             خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد
در آب و رنگ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم 
                                                                      چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد
منش با خرقه ی پشمین کجا اندر کمند آرم 
                                                          ز ره مویی که مژگانش ره خنجر گزاران زد
نظر بر قرعه ی توفیق و یمن دولت شاه است 
                                                             بده کام دل حافظ که فال بختیاران زد
شهنشاه مظفر فر،شجاع ملک و دین منصور 
                                                            که جود بی دریغش خنده بر ابر بهاران زد
از آن ساعت که جامی به دست او مشرف شد 
                                                             زمانه ساغر هستی به یاد می گساران زد
ز شمشیر سر افشانش ظفر آن روز بدرخشید 
                                                             که چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد
دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق ای دل 
                                                            که چر این سکه دولت به دور روزگاران زد

 

تنوع معمولآ جذابیت میاره و تکرار معمولآ خستگی.

 

از روزی که یکی از خواننده های خوب وبلاگ بهم تذکر داد که مطالبم یه جورایی داره تکراری میشه ،یه مقدار موقع نوشتن مضطرب میشم.من هم مثل بیشتر انسانها از تکرار، زیاد خوشم نمیاد.( تکرار در کاری نشون دهنده ی اینه که انسان کمتر داره از ویژگی الهی خلاقیت استفاده میکنه و این خوب نیست.)

 برای رسیدن به اهداف بالا و والا باید از راهها و ابزار مناسب ولی گوناگون استفاده کرد.به نظر من اهداف انسان در دو دسته کلی طبقه بندی میشه : اهدافی که در جهت رضایت خداوند هست و اهدافی که در این جهت نیست.پس جدا از اینکه هدف انسان کدومیک از این دو دسته باشه بعد از انتخاب اون، دیگه هدفش تکراری هست.پس هر تکراری بد نیست.( هدف : رضایت خداوند.)اما تکرار در راههای رسیدن به هدف حتی هدفهای قشنگ با اینکه هدف زیباست اما خسته کننده هست پس راهها یا ابزارهایی که انتخاب میکنیم باید متنوع و متفاوت باشه تا زیبایی هدف رو چندین برابر کنه.

معتقدم به اینکه خلاقیت و تفکر ،خلاقیت و تفکر میاره.

شاید در اوایل کار تجزیه و تحلیل کردن و در نهایت انتخاب سخت باشه اما یادمون باشه هرکاری اولش سخته.یادتون بیارید روزهایی رو که برای اولین دفعه میخواستین بخونید و بنویسید،از بزرگترهاتون بپرسین در مورد مشکلات روزهای اول  راه رفتنتون اما الان این کارها اینقدر براتون سهل شده که اصلآ بهشون فکر نمیکنین.

بیایید تفکر منطقی و انسانی رو دوست داشته باشیم و از اون بیشتر استفاده کنیم، تفکری که از یک ذهن خلاق  ،مهربون،زیبا و عاشق برمیاد و نتیجه ایی نداره جز رشد بیش از پیش خلاقیت،مهربونی ،زیبایی و عشق.

خیلی از جداییهایی که در اطرافتون بین آدمهای مختلف میبینین به خاطر استفاده نکردن از همین تفکر منطقی و الهیه یا بهتر بگم استفاده از تفکریه که فاقد خلاقیت ،مهر ،زیبایی و عشق هست.

شما نظرتون چیه؟

 

به دور از منیت،همراه با خلاقیت میتوان از توهم روزمرگی نجات پیدا کرد.

 

 یکی از مشکلات بدی که بشر امروز باهاش دست به گریبان هست، روزمرگیست.
یه سوال!
آیا روزمرگی در جهان طبیعت و خلقت وجود داره یا توهمیست زاییده ی ذهن بشر؟
همون طور که قبلآ براتون نوشتم ویژگیهای خلقت خداوند عبارت هستن از :

1-خلاقیت 2-عشق 3-مهربونی 4-زیبایی 5-گسترش ( تکامل و رشد تدریجی ) 6-فراونی بیکران 7-پذیرش

یکی از این ویژگیها گسترش (  اگر بخوام تو دو مفهوم بازش کنم میشه تکامل و رشد تدریجی ) هست. این ویژگی باعث میشه تا جهان طبیعت و خلقت دائمآ و هر لحظه در حال رشد و تکامل باشه.

مگه هر لحظه ایی که میاد لحظه ایی نو و جدید نسبت به لحظه ایی که گذشت نیست؟مگه کلمه  تکرار با جدید و نو متضاد نیست؟

در منطق ریاضی نقیضها و متضادها نمیتونن همزمان وجود داشته باشن.

پس نتیجه میگیریم :روزمرگی در جهان طبیعت یعنی جهانی که ما در اون زندگی میکنیم  توهمی بیش نیست.

اما ما در زندگیه روحی و معنویی گاهگداری دچار روزمرگی میشیم.چگونه میتونیم از اون رها شیم؟

یکی از ویژگیهای آفرینش خداوند که به بشر نیزهدیه داده شده خلاقیت هست.تفکر و خلاقیت میتونه ما رو از تکرار و خستگیی که در تکرار وجود داره دور کنه. گاهگداری با یک تغییر کوچیک میشه خیلی زیبا تر به هدف مورد نظر رسید.( یکی از دلایلی که من از ریاضیات خوشم میاد همینه که برای رسیدن به جواب یه مساله اغلب اوقات راههای متنوعی وجود داره که میشه هر دفعه یکیش رو انتخاب کرد.)

ما آدمها حتی در کارهای خوب هم از تکرار و عادت استفاده میکنیم.خیلیها فکر میکنن کمک به انسانها یا باید فیزیکی باشه یا باید مالی باشه در حالی که گاهی یه لبخند از ته دل کمکی به شخص میکنه که قابل وصف نیست.

کمی تفکر، نواندیشی و خلاقیت در بکار بردن وسایل و راههای مناسب میتونه زندگی رو بسیار زیبا کنه.
داشتن آرزوهای نیک میتونه عامل بسیار خوبی برای رهایی از روزمرگی بشه چرا که ارزو انسان رو به تفکر خلاق و فعالیت  به منظور رسیدن به هدف وا میداره.

منیت یکی از عوامل روزمرگیست چرا که همون طور که قبلآ نوشتم یکی از عوامل منیت اینه که انسان خودش رو از آرزوهاش جدا میبینه و اونه رو دست نیافتی میپنداره و این نتیجه ایی نداره جز از بین رفتن  تفکرخلاق و تلاش، و این هم یعنی نا امیدی ، یاس و گاهی هم ترس.

پس:
به دور از منیت،همراه با خلاقیت میتوان از توهم روزمرگی نجات پیدا کرد.

خوشبختی شما آرزوی همیشگیه منه.

  

لحظه ی خوب نیاش دارم از خدا یه خواهش***بر سر دلهای سوخته بکشه دست نوازش

 

یکی از خواننده هایی که صداش رو خیلی دوست دارم و به دلم خیلی میشینه شهرام سولتی هست که عنوان این نوشته رو از یکی از کارهاش انتخاب کردم .

( مهدی عزیز امیدوارم خدا دست نوازشی بر دل سوختت که میدونم از دست حصارک خونه بکشه و بتونی  توابع رو پاس کنی. نگران منفی ها هم نباش، منفی تزینیه برای اسم دانشجو در لیست اساتید. )

اما غیر از آقا مهدی کسان دیگه ایی هم هستن که احتیاج دارن دلهای سوختشون مورد نوازش هر چه بیشتر خدا قرار بگیره اما خدا هم خیلی از کارهاش رو به وسیله ابزارهاش که یکیش ما انسانها هستیم انجام میده.

مرگ قسمتی از زندگی ما انسانهاست قسمتی جدا نشدنی هم هست که دیر و زود داره اما سوخت و سوز نه. امیدوارم روزی که از این دنیا میریم جزء ادمهایی نباشیم که التماس میکنن به این دنیا برگردن تا بتونن خطاهای گذشتشون رو جبران کنن.

من اطلاعات عمومی پزشکیم بسیار کمه ( البته میدونم باعث تاسفه ) اما تا جایی که میدونم آدمی که دچار مرگ مغزی شده در واقع یک مرده هست که توسط دستگاههای پزشکی برای مدتی اعضای بدنش سالم نگه داشته میشه .

خانواده های این افراد دلسوختهایی هستن که واقعآ به توجه خاص خدا احتیاج دارن و مطمئنآ بزرگترین آرزوی این خانواده ها آرامش رو حی و ابدی عزیز از دست رفتشون هست.اما دلسوخته تر از این خانواده ها خانواده هایی هستن که عزیزشون در انتظار یه عضو حیاتی برای ادامه زندگی هست.حالا چرا میگم این خانواده ها دلسوخته ترن!؟ چون این افراد زجر دیدن عزیزشون رو در بستر بیماری میبینن و از همه مهتر هنوز فرصت دارن با جور کردن اون عضو عزیزشون رو از مرگی سخت نجات بدن.

به نظر من یکی از کارهایی که پاداش بسیار بزرگی از طرف خداوند براش در نظر گرفته میشه کمک کردن و نجات دادن مخلوقات خداوند هست که اگه انسانها این کار رو بکنن شاید در خیلی از مواقع مورد رحمت خداوند قرار بگیرن.

یادمون باشه مشکلات فقط برای دیگران نیستن گاهی هم ما با مشکلات مواجه میشیم.

خوشبختی از آن کسیست که در پی خوشبختی دیگران باشد.

لحظه ی خوب نیاش دارم از خدا یه خواهش   ***  بر سر دلهای سوخته بکشه دست نوازش

 

 

بالاخره تموم شد!

چی؟

معلومه اسارت!

 از کجا؟

معلومه از یه جای غیر خوب!

از کجا؟

از تربیت معلم!

همه  ی ما ( منظورم نویسندگان این وبلاگ هست ) خوشحالیم!

اینکه دیگه تعجب نداره.

از این به بعد ایشالا بیشتر مینویسیم و با شما عزیزان در ارتباط خواهیم بود.

برای همتون شادیی هم اندازه ی شادی خودمون آرزومندیم.

 

فراخوان جشنواره فرهنگي "نفس"

سلام خدمت همه خوانندگان محترم وبلاگ

خب اولين نكته اي رو كه بايد مشخص كنم اين هست كه من "اشاپدمان" نيستم! 

و يكي از دوستان ايشون هستم و بنا به صحبتي كه شد من براي ارسال اين مطلب از اين آي دي استفاده كردم

نمي دونم چقدر اسامي اي مثل  "اهداي عضو" ، "مرگ مغزي" به گوش شما خورده است!؟!؟

ولي طي قول هايي كه از جناب اشاپدمان گرفتم ايشون هم در اين وبلاگ به اين امر كمك خواهند كرد و

مطالبي پيرامون اين موضوع خواهند گذاشت البته اين بستگي به علاقه مندي شما به موضوع داره!

 

فعلا و براي شروع از اين فراخوان استفاده مي كنيم:

 

چه بهتر از نفس هایم

کسی در خستگی هایش نفس گیرد

هوای زندگی را در تنش جاری کند با من



فراخوان سومین جشنواره فرهنگی نفس

واحد پیوند دانشگاه علوم پژشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی با همکاری مرکز آموزشی و پژوهشی سل و بیماران ریوی، جمعیت حمایت از اعضای پیوندی ایرانیان، کمیته امداد امام خمینی و شرکت همایش سازان امروز سومین جشنواره فرهنگی " نفس " را با موضوع " اهدای عضو و ایثار" وبا درنظر گرفتن مقام مادر به عنوان الگوی ایثار برگزار می کند.



هدف :

جشنواره "نفس" با توجه به شمار بسیار بیماران نیازمند پیوند اعضا و در راستای رسالت برگزار کنندگان خود در جهت آشنایی جامعه با عمل انسان دوستانه اهدای عضو، از بیماران مرگ مغزی و نجات بیماران محتاج به اعضاء پیوندی از مرگ و رنجی که می برند، با موضوع اهدای عضو اهدای زندگی برگزار می شود.



بخش های جشنواره :

1.مسابقه نقاشی کودکان و نوجوانان.
2.مسابقه عکس و کاریکاتور.
3.مسابقه جمله کوتاه ، شعر و داستان کوتاه.



گاه شمار جشنواره :

آخرین مهلت دریافت آثار : 31 اردیبهشت
نمایشگاه و مراسم معرفی آثار برتر و اعطای جوایز : مقارن با جشن نفس


فراخوان بخش های مسابقه جشنواره :


1.مسابقه نقاشی کودکان و نوجوانان
شرایط شرکت در این بخش :
1.گروه سنی 7 تا 15 سال می توانند در این بخش شرکت نمایند.
2.علاقه مندان می توانند آثار خود را در ابعاد 40*30 سانتی متر به صورت اصل یا پرینت رنگی یا به صورت CD با رزولوشن dpi 300 ارسال نمایید .

(لازم به ذکر است یک نسخه پرینت A4 مطابق نسخه اصلی در CD همراه آن لازم است )



2.مسابقه عکس و کاریکاتور

شرایط شرکت در این بخش:
1.علاقه مندان می توانند آثار خود را به صورت عکس یا پرینت رنگی یا به صورت CD با رزولوشن 300 dpi ارسال نمایند.

(لازم به ذکر است یک نسخه پرینت A4 مطابق نسخه اصلی در CD ، همراه آن الزامی است.)

2.آثاری که با نرم افزار های کامپیوتری ایجاد شده باشند نیز مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.



3.مسابقه جمله کوتاه ، شعر و داستان کوتاه

شرایط شرکت در این بخش :
1.علاقه مندان می توانند با ارسال آثار خود در قالب جمله کوتاه ( حداکثر 100 کلمه ) ، شعر و داستان کوتاه در این بخش شرکت نمایند.



شرایط عمومی شرکت در دومین جشنواره فرهنگی " نفس " :

1.ستاد برگزاری جشنواره مجاز است که آثار انتخاب شده را در امور انتشاراتی و اطلاع رسانی مربوط به جشنواره استفاده کند.

2 .کلیه شرکت کنندگان لازم است به همراه آثار ، مشخصات فردی از جمله نام و نام خانوادگی ، نام پدر، شماره شناسنامه ، آدرس و شماره تلفن خود را نیز ارسال نمایند. (علاوه بر ارسال مشخصات به صورت جدا گانه،درج نام و شماره تلفن بر روی آثار الزامیست.)

3. برگزار کنندگان هیچ مسئولیتی در قبال آسیب های ناشی از ارسال نامطلوب پست را نمی پذیرد.

4.تصمیم گیری در موارد و مسایل پیش بینی نشده و تغییر شرایط و مقررات اعلام شده به عهده ستاد برگزاری جشن می باشد.


ستاد برگزاری جشنواره از علاقه مندان و هنرمندان دعوت می نماید با ارسال آثار خود به آدرس پستی تهران-خیابان باهنر (نیاوران)-دارآباد- بیمارستان دکتر مسیح دانشوری-بخش پیوند اعضا-صندوق پستی 634-19575 - کد پستی 1955841452جهت شرکت در جشنواره اقدام نمایند.


جهت اطلاعات بیشتر با تلفن های ۲۰۱۰۹۹۶۶ و ۲۰۱۰۹۴۱۹ ( واحد فراهم آوری اعضای پیوندیدانشگاه شهید بهشتی ) تماس حاصل فرمایید.


جوایز جشنواره در هر بخش حداقل به سه اثر برگزیده بر طبق نظر هیئت داوران تعلق خواهد گرفت.
 
 
وب سايت رسمي سايت ايران-اهدا : www.ehda.ir
 
 
اگر مايل به دريافت اطلاعات بيشتر در اين زمينه (اهداي عضو پس از مرگ مغري) هستيد
مي توانيد سوالات خودتون رو در همين مطلب بيان كنيد و يا به آدرس زير مراجعه نماييد
 
با سپاس
مهدي

هنر است خوب زندگی کردن

 

تو وبلاگ یکی از بچه ها "جایی واسه آرامش..." ( اگه دوست دارید به وبش سر بزنید به قسمت پیوندها مراجعه کنید.) جمله ی بسیار زیبا و به قول معروف پر مغزی از یکی از نوابغ بازیگری دنیا نوشته شده که در زیر براتون نوشتم.

چارلی چاپلین  :  شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را میکردی .. اما حالا که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص.

نمیدونم دیدین آدمهایی رو که از خدا گله دارن که چرا اونها رو به این دنیا اورده و به خاطر همین به زمین وزمان، به در و دیوار گیر میدن و یه جورایی از همه طلب کارن.

مولانا  در یکی از شعرهاش میگه:

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود             به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

  یا

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا               یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم

اینکه خدا چرا ما رو آفریده و چرا دست به آفرینش زده من هم نمیدونم اما با چاپلین کاملآ موافقم حالا که در این دنیا هستیم باید تا میتونیم زیبا زندگی کنیم جوری که هم خودمون ازش لذت ببریم هم دیگرانی که در اون هستن لذت ببرن و خداوند رو به خاطر آفرینشش سپاسگزار باشن.

به قول خودم "هنر است خوب زندگی کردن".

خوش به حال اونهایی که این هنر رو دارن و صدها آفرین و پاداش به اونهایی که علاوه بر داشتن این هنر اون رو به دیگران هم آموزش میدن ،کسایی که خوشبختی خودشون رو در خوشبختی دیگران میبینن.

جا داره در آخر این نوشته هم همگی درودی بفرستیم به روان روانشاد  چارلی چاپلین.